سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دو نظر ، یک قضاوت ( قسمت ششم )

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای بهرامی سلام

این جمله از شماست : (به یاد داشته باشید که :من زحمت می کشم .......... پس پراگماتیست نیستم). تعجب می کنم این چه استدلالی است ؟ واقعا معنی پراگماتیسم را نمی دانید یا مخصوصاً این چنین با کنایه توهین می کنید ؟

بد نیست برای آشنائی با این اصطلاحات و جلوگیری از خطای در استعمال آنها حد اقل به کتاب (فرهنگ واژه ها) نوشته آقای بیات مراجعه کنید.

فرمودید : ( از شما خواهش می کنم برای حرفتان برهان بیاورید .) اما وقتی شما برهان را تنها در تجربه خلاصه می فرمائید و هر گونه بحث و استدلال غیر تجربی را بیهوده و بی نتیجه تلقی می کنید چه جائی برای برهان آوردن می ماند ؟

جهت مزید اطلاع جنابتان و نیز دوستان بزرگوار دیگر عرض می کنم :

پراگماتیسم : مکتبی فکری است که مبتنی بر تقدم عمل بر اندیشه و به اصطلاح اصالت عمل است .
پوزیتیویسم : مکتبی دیگر است که به اصالت تجربه معقد است و باور دارد هر چیز غیر قابل تجربه ( مانند مبانی و براهین عقلی و انتزاعات آن که از حوزه تجربه بیرون هستند ) اساساً علمی نیست.
ملاحظه می فرمائید که خلط و مغلطه کار کیست ؟

اصرار حضرتتان بر بی فایده بودن مباحث نظری و تأکید بر بیان تجارب عملی و برهان تلقی کردن آنها و نفی ارزش برهانی از مباحث تئوریک بزرگترین شاهد بر صحت ادعای من است .

کاش می دانستم که تعریفی که از سفسطه ارائه فرموده بودید از کدام منبع بود . اما بر اساس منابع علم منطق ( البته اگر آنها را علم بدانید ) سفسطه عبارت است از استفاده از مقدمات غلط در قلبهای منطقی و اخذ نتایج مطابق با آن مقدمات که در این صورت اگر چه شکل برهان و نتیجه با مقدمات سازگار خواهد بود اما چون نتیجه برهان همواره تابعی از اخص مقدمه ها است و مقدمات باطل اند نتیجه صادق نخواهد بود .

اما مغلطه یعنی استفاده نا به جا از مقدماتی که حتی ممکن است صحیح باشند برای اخذ نتیجه ای خاص . مغلطه انواعی دارد که یکی از انواع آن در هم آمیختن مباحث نظری با مصادیق عملی است به نوعی که نتایج عملی را ( فارغ از صحت یا سقم آنها ) برهان نقض مبانی نظری قرار دهید.

علاوه بر این ، بسا که چیزی از ابعاد تئوریک کاملا صحیح باشد اما در مقام عمل بواسطه تخلف یا اشتباه مجریان که موجب عدم اجرای صحیح یا اجرای ناقص آن می شود نتیجه مطلوب را به بار نیاورد .

فرموده اید : ( اگر من رشد فاجعه بار انواع مصائب اجتماعی فرهنگی را در سی سال اخیر که اتفاقا مصادف با حاکمیت قوانین شرع مبین است را در یک پاراگراف و در ادامه هم آوردم ،آیا دارم سفسطه می کنم یا بیان تحلیلی واقعیات ؟ گناه از استنتاج من است یا از واقعیات جامعه ؟) . اشکال دقیقاً همین است .خلط مفاهیم با مصادیق . اگر بپذیریم که هر چه درباره مصادیق اجتماعی جرم و جنایت فرموده اید صحیح باشد باز هم فرمایشاتتان خطاست چرا که مقدمات استدلالتان با خلط و غلط همراه است .غیر از آن که من در پاسخ اول شما از هیچ آیه یا روایتی استفاده نکردم تا شما بفرمائید : ( من حدیث و آیه به عنوان حجت طلب نکردم (اگر آیه یا روایتی را در آن پاسخ یافتید محترمانه دستتان را می بوسم و از گفتگو کناره می گیرم .
برای شما هم عرض می کنم در ضمن این که از اصل مشروعیت عقد موقت قویاً دفاع می کنم از دامن زدن به آن در جامعه و تلاش برای نشر عمومی و رسمی آن به شدت انتقاد می کنم و معتقدم به جای پرداختن به چنین امری باید به راهکارهای دیگری اندیشید که عملی تر و اجرائی تر باشد . من هم معتقدم این امر مشروع به عنوانیک راه اصیل ارتباط از سوی شرعیت مبین معرفی نشده و تنها در برخی موارد تجویز می شود . من هم معتقدم برخی و شاید بیش از برخی از افراد جامعه که به دنبال چشیدن مزه آغوشهای مختلف بوده و هستند این حکم اسلامی را دستاویز هوسرانی هایشان قرار داده و آن را از جایگاه منفعت بخشش به زیر کشانده اند .

 من هم معتقدم اگر امروز امثال شما برادر محترمم چنین بی مهابا به احکام شریعت می تازید یکی از دلائلش نقائص عملی برخی مدعیان است که به جای این که خود را در خدمت دین قرار دهند دین را در خدمت گرفتند و از ان دکه آب و نان ساختند و یا در سایه شعار تدین به هوسرانی پرداختند.

یقینا اگر نبود امثال این نقیصه های زشت عملی برخی مدعیان جاهل و یا دزدان با چراغ ، امروز شما هم دیدگاه دیگری داشتید.

از این که نوشته ام طولانی شد از همه دوستانم بویژه برادرم آقای بهرامی به شدت پوزش می خواهم .
امیدوارم این مکالمات زمینه تفاهم را فراهم آورد و نه بستر تخاصم را .

موفق باشید .


» نظر