به نام خدا و با سلام
دوست عزيزم، من يك جوري ديگر مطلبتان را تأييد كنم كه مقداري هم چالشي است. خدا به قدري بندگانش را دوست دارد كه به خاطر آنان پيامبر خودش را مجازات مي كند. درباره حضرت يونس آمده است كه او پس از مدت ها كه تلاش كرد، جز دو نفر از قومش ايمان نياوردند و از اين بر آشفته شد و از ميانشان رفت. خدا هم او را به يك سفر تفريحي فرستاد؛ يعني به دهان نهنگش افكند تا خوش بگذراند.
بحث چالشي ديگري هم دارم و آن اين كه آيه فمن يعمل هيچ دلالتي ندارد كه اعمال باطني دارد و در آخرت هويدا مي شود. اين آيه بر خلاف تصور برخي هيچ دلالتي بر تجسم اعمال ندارد. خداوند اين جمله را به عرب عصر نزول فرموده است كه از تجسم اعمال در آخرت هيچ تصوري نداشته است. وقتي به او گفته مي شده است كه هركه عملي انجام دهد آن را مي بيند، مي فهميده است كه جزايش را مي بيند؛ نه باطن يا تجسمش را. او هرگز تجسم عملي را نديده و نمي توانسته تصوري از آن داشته باشد. قرآن در اوج فصاحت و بلاغت نازل شده است؛ به گونه اي كه مخاطبش يعني عرب عصر نزول مي فهميده است.
همش از باب ارادت است. من كه شما را دوست دارم. شما را نمي دانم.
عاشق باشيد.
بسم الله الرحمن الرحيم
برادر بزرگوارم سلام
مقدمتان گرامي باد.
هميشه مورد لطفتان بوده ام و همواره به من محبت داشته ايد و صد البته كه دل را به دل راه است .
در مورد نكته اي كه درباره آيه مذكور فرموديد كلام برخي بزرگان و دريافت خويش را را با بيان شما در تضاد و تناقض نمي بينم چه برسد به اين كه آن را چالشي بدانم . اين دو كلام دو دريافت از يك حقيقت است كه در طول هم اند نه در عرض هم تا چالش برانگيز باشند .
اگر چه به هر بيان كه فرض بگيريم باز هم معني سختگير بودن خداي بزرگ و مهربان را نخواهد داشت و اين همان مطلوب ماست .
در پناه خداي مهربان و بزرگ فرازمند باشيد .
يا حق