سلام دوستان . پس از يک غيبت طولاني با جديدترين غزلم آپم .
با سلام خدمت شما بزرگوار و تبريك و تهنيت بمكناسبت عيد ثامن الحجج
جناب مخبر يكي از چيزهائي كه متاسفانه شما بيان نكرده ايد در اين قسمت اين است كه :
امامت و پيشوايى و مقتدايى دينى، به طورى که آنچه پيشوا مىگويد و هر طور عمل مىکند سند و حجّت الهى تلقّى شود، نوعى ولايت است، زيرا نوعى حقّ تسلّط و تدبير و تصرّف در شؤون مردم است. به طور کلّى هر معلّم و مربّى از آن جهت که معلّم و مربّى است، ولىّ و حاکم و متصرّف در شؤون متعلّم و مربّاست ] مربّا يعني فردي که مورد تربيت قرار مي گيرد [ چه رسد به معلّم و مربّىاى که از جانب خدا اين حق به او داده شده باشد.
برداشت چنين به نظر مي آيد كه هركس كه به سبب تسلطي كه ژيدا مي كند ژس ولايت نيز دارد و براي همه لازم الاطاعه هست . ثانيا حدود اين اطاعت مشخص نشده است ثالثا اين اطاعت و ولايت پذيري تا كجا ادامه خواهد داشت يعني اينكه شرايطي كه بر ان مترتب است تا كجاست و اگر هركسي حاكم شد بايد از ان به سبب اينكه نام دين مي گويد و ظاهر ديني را نيز دارد بايد تابع او بود. مانند ژادشاهان صفوي رابعا اين نگاه در جامعه امروز به طور اخص كلمه هنوز مشخص و هويدا نشده است