• وبلاگ : صهباي انديشه
  • يادداشت : از نقد تا تخريب ( قسمت اول )
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    به نام خدايي كه هيچ انتقادي بهش وارد نيست

    سلام عليكم

    البته من خيلي هم وارد در جلگه انديشوران عزيز نيستم ولي بايد عرض كنم

    دغدغتون بسيار به جا و ارزشمنده و إنشاألله به هدفتون مي رسيد

    امّا در مورد انتقاد و منتقد بايد بگم :

    سلامت قصد ونيّت : هيچي تو اين عالم نميمونه مگر اينكه هدفش خدايي باشهواِلّا تو همين گير و دار دنيا گم ميشه و به جايي نميرسه

    نه هدفي نه اجري اصلآ اخرش كه چي

    مطالعه متن مورد نقد : اينكه آدم گوش شنيدن و حوصله خوندن حرفاي ديگرانو داشته باشه نه اينكه فقط بلد باشه حرف بزنه خيلي نعمت بزرگيه كه خدا به هركسي نداده

    يه احترام متقابله كه لازمه آغاز هر گفتگوئيه ، سادست اول طرف مقابلت متوجه ميشه در امنيّته و راحت حرفشو ميزنه ، حالا يا درسته يانه ،

    تازه اينجاست كه اگه بخواي ميتوني كمكش كني ،حالا يا اصلاح ميشه يا نه ،ديگه خيالت راحته كه وظيفتو انجام دادي ، بقيش با خداست

    اگرم نميخواي كمك كني ديگه چرا زور ميگي -----»»

    چرا ميخواي شخصيّتشو له ميكني نميدونم.....

    خدا إنشاألله هممونو به راه راست هدايت كنه

    بي صبرانه منتظزم ادامشو بخونم

    در پناه حق

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    خواهرم سلام

    ميگم اولش شكسته نفسي كرديدها اما بالاخره نتونستيد وارد جرگه انديشورا نشين !!

    آرامش ، امنيت ، تحمل ...

    تكليف ، اخلاص ، خدا ...

    با اين ادبيات ساده و شيرين امثال شما، من و امثال من بايد قبول كنيم كه يا خيلي پير شديم يا از اقتضائات زبان امروز خيلي پرتيم .

    با حق

    به نام خدا

    سلام عليكم

    موضوع بسيار ضروري را مورد توجه قرار داديد. من هم جز برنامه‏هايم بود كه به اين موضوع بپردازم؛ اما هنوز توفيق پيدا نكردم. شايسته است، توجيهاتي را كه برخي از منتقدان بدزبان و فحاش دستاويز قرار مي‏دهند و با تمسك به آنها به اهانت و فحاشي به مخالف مي‏پردازند، ارزيابي فرماييد و به نقد بكشيد.

    من كتاب يكي از همكاران را كه در تأييد سندي و دلالي زيارت عاشورا بود، مطالعه كردم و در آن پاره‏اي از ابراز احساسات منفي و اهانت به مخالفان را مشاهده كردم. به او عرض كردم: شما ديدگاه مخالف را نقد كن. چه كار داري كه به او اهانت بكني و او را متهم به كج‏فكري و بي‏سوادي كني؟ تو چه قصدي داري؟ آيا مي‏خواهي عقده دلت را بگشايي يا مي‏خواهي از رهگذر نوشته‏ات، مخالف خودت را به راه بياوري. تو كه با اهانت به مخالف خود نمي‏تواني، او را جذب كني. برعكس او را از خود مي‏راني.

    ابتدا پاسخ داد كه خدا و ائمه هم به مخالفان اهانت كرده اند. من عرض كردم:‏ بي‏ترديد خدا و ائمه در رأس عقلا هستند و كاري كه عقلايي نباشد، نمي‏كنند. اگر در مواردي اهانت به كافران و منافقان بوده است، به طور قطع پي‏آمدهاي سوء نداشته است. شكي نيست كه اهانت شما در كتابتان هيچ پي‏آمد خوبي ندارد. جز اين كه احساسات منفي مخالف خود را عليه خود بر مي‏انگيزي و اگر حرف حقي هم داشته باشي، تحت تأثير اهانت‏هايت ناديده گرفته مي‏شود. ضرب المثل است كه با زبان خوش مي‏توان مار را از لانه بيرون كشيد. اما زبان نيش‏دار خشم و ستيزه‏جويي آدمي را برمي‏انگيزد. سرانجام او سخن مرا پذيرفت و اظهار داشت كه در ويرايش جديد آن اهانت‏ها را حذف خواهد كرد.

    عاشق باشيد.

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست خوبم سلام

    ممنون ار نظر لطفتون .

    به اميد خدا به اين مسئله هم خواهم پرداخت . گر چه در نكته اول اشاره گذرايي به مقصد و مقصود منتقد داشته ام .

    در اين مسير قطعا از كمكهاي شما دوستان خوبم نيز بي نياز نخواهم بود .

    التماس دعا

    يا حق

    + 11 

    خيلي موقعها منتقد واقعي خودمونيم و لي با توجيهات بيجا خودمونو فريب ميديم!!

    يا علي مدد

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    دوست خوبم سلام

    مقدمتان را گرامي ميدارم و از اينكه نظرتون را مرقوم فرموديد بسيار ممنونم .

    وقتي تعصب دامنگير انسان مي شود همين اتفاق مي افتد كه فرموديد .

    خدا همه ما را از شرّ نفسمان حفظ كند .

    التماس دعا

    يا حق