• وبلاگ : صهباي انديشه
  • يادداشت : از نقد تا تخريب (قسمت آخر )
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    درود بر شما.

    من متن رو مطالعه كردم و نكته اي برام بسيار جالب اومد. شما تكليف خودتون رو در نقد مشخص كنيد: آيا تمام اين اصولي كه در باب نقد و كاركردهاش بيان مي كنيد جنبه درون ديني داره؟(يعني مثلا در داخل انديشه ديني در مورد خاتميت كسي نظري داشته باشه و ارائه كنه و ديگري نقدش كنه). يا اينكه جنبه عمومي داره و در حوزه نقد عمومي(تمام انديشه ها) موضوعيت پيدا مي كنه؟ چون در بعضي ايدئولوژي ها همين كه متوجه بشن طرف مقابل فلان انديشرو داره بنابه اصولشون ممكنه كه مجازات براش در نظر بگيرن(سربسته گفتم).

    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم

    برادر خوبم سلام

    آنچه در اين سلسله نوشتار بيان گرديد آداب كلّي نقد است اعم از آنكه انديشه مورد نقد در حوزه برون ديني است يا درون ديني .

    اما در خصوص نكته اي كه سربسته مطرح فرموده ايد اگر درست متوجه شده باشم بايد عرض كنم تا زماني كه باور و انديشه اي در حوزه نظريه اي علمي مطرح گردد فقط جاي نقد علمي است اما وقتي با شهوت هاي عملي در هم آميخت و از حالت علمي بيرون آمده و به حركتي بيروني بدل شد سازكار حقوقي هر جامعه اي درباره آن احكام متفاوتي خواهد داشت .

    مثلا همين مسئله خاتميت ( كه عنواني درون ديني است ) ،‏شما مي دانيد كه تعابير متفاوتي در خصوص جريان خاتميت وجود دارد از نظريه جناب اقبال لاهوري گرفته تا انديشه اخير دكتر سروش و از ديدگاه هاي قدماي كلاميون معتزلي و اشعري گرفته تا باور هاي شيعي دوازده امامي و برخي از اين ديدگاه ها در مواردي از هم فاصله مي گيرند و در مواردي به هم نزديك مي شوند . مسلما مادامي كه اين انظار مختلف به صورت يك نظريه علمي مورد بيان قرار ميگيرد هر گونه برخورد قضائي با آن نا رواست چرا كه حوزه انديشه حوزه نقد و پاسخ و مباحثه است ( همانطور كه نمونه هايي از اين مكالمات و مباحثات را در آثار ائمه عليهم السلام مشاهده مي كنيم ) اما آن هنگام كه نظريه اي كه صحت آن قطعي و برهان بردار نيست پا را از حوزه انديشه بيرون گذارد و مسبب بروز فتنه گردد بدل به انگيزه اي رفتاري مي شود كه برخورد با آن شيوه هاي حقوقي و در برخي موارد نظامي را طلب مي كند .

    همانند آنچه حضرت امير (ع) در برخورد با خوارج انجام داد. مادامي كه انديشه خوارج در حد انديشه بود و صف آرايي آنها به درگيري هاي فيزيكي و فتنه امت اسلامي بدل نشده بود آن حضرت همانطور كه در متن آوردم به نقد عالمانه آنها پرداخت اما هنگامي كه از محدوده يك نظريه پا را بيرون گذاشت و جامعه را به فتنه اي آنچنان مبتلا كرد و چاره اي جز برخورد نظامي باقي نماند آن حضرت دليرانه شاخ شيطان را شكست و چشم فتنه را در آورد .

    من هم معتقدم كه در جامعه اسلامي بايد مرز ميان اين دو حوزه كاملا روشن و واضح از يكديگر جدا شود تا هر كسي بتواند در حوزه علم و انديشه نظر خويش را آزادانه ابراز كند و ديگران نيز عالمانه و بدون اتهام و غرض ورزي انديشه او را به نقد بكشند . متاسفانه در جامعه ما اغراض سياسي و جناحي فضا را آلوده كرده است به نوعي كه برخوردهاي مناسب حوزه رفتار با مسائل حوزه انديشه صورت مي پذيرد و عما نقدها را هم به سوي حبّ و بغض هاي سياسي مي كشاند .

    اميدوارم در درك منظور شما به واقع اصابت كرده باشم و توانسته باشم پاسخ درخوري به محبتتان داده باشم .

    در پناه مهربان عالم سربلند باشيد .

    يا حق