نمی خواهم نماز بخوانم !
سؤالی دیگر :
در مورد نماز هم یک سؤال دارم . خدا در قرآن نگفته چند رکعت نماز بخونیم فقط زمانش رو تعیین کرده پس چرا ما باید نمازمون به یک تعداد رکعت مشخص بخونیم . در ضمن آدم بعضی وقتها اصلا نمیخواد نماز بخونه اون وقت اون عبادت اجباری هیچ فایدهای دارد؟
-----------------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
خواهر بزرگوارم سلام
خدا را شکر که پاسخ قبلی مفید واقع شد . اما درباره سؤال جدیدتان هم ناچارم قبل از اصل جواب به بیان چند مقدمه بپردازم .
1- از آن جا که قرآن کریم کتابی است که باید نیازهای اساسی بشر تا همیشه تاریخ را پاسخگو باشد همواره به بیان اصول اعتقادات ، اخلاقیات و وظایف عملی پرداخته و جز در موارد محدود و معدودوی که ضرورت خاصی داشته ، وارد امور جزئی نشده است . چنین تدبیری از سوی خدای سبحان دو نتیجه عمده داده است که مختصراً عرض می کنم :
أ. از آنجا که بسیاری از جزئیات همواره به خاطر تغییر شرایط زمانی ، مکانی و فرهنگی متغییرند و زمان محدودی دارند ، عدم ورود قرآن به عرصه جزئیات متغییر، از زمان دار بودن معارف و آموزه های قرآن کریم جلوگیری کرده و این کتاب آسمانی را تأمین کننده نیازهای اساسی بشر تا همیشه تاریخ قرار داده است . علاوه بر آنکه اگر بنا بود تمام جزئیات احکام با تمام امکان تغییر شرایط و پیدا شدن زمینههای جدید و ... در قرآن کریم بیان شود ، قرآن کتابی بسیار بزرگ و غیر قابل استفاده می شد .
ب. بر اساس آیه کریمه « أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ »[1] - ما این ذکر (یعنی قرآن ) را بر تو نازل کردیم تا تو برای مردم آنچه که برای آنان فرو فرستادهایم را توضیح دهی و روشن کنی - خداوند بزرگ با واگذاری امر مهم تبیین ، توضیح و تفسیر آموزههای اساسی قرآن به پیامبر اعظم الهی حضرت محمد بن عبد الله (ص) علاوه بر ایجاد پایگاه محکم و معتبری برای تشخیص و تبیین امور جزئیتر در حوزه های مختلف اعتقادی ، اخلاقی و اجرائی – عملی ، با تأکید بر نقش محوری رسول خدا و جانشینان معصومش در بیان دستورهای دین ، مرجع تشخیص وظایف دینی مسلمین را به وجود مبارک رسول اکرم (ص) و جانشینان معصومش منحصر ساخت تا از آشفتهگی برداشت از قرآن و تفسیرهای سلیقهای توسط کسانی که صلاحیت آن را ندارند و در نتیجه اضمحلال آموزه های دین جلوگیری به عمل آورد .
2- بر مبنای آنچه گذشت خداوند ، پیامبر مکرم اسلام (ص) را مبیّن احکام الهی و آموزههای قرآنی قرار داده است و انسانها را به اطاعت از او امر فرموده و نیز او را مرجع تمام اختلافهای امت اسلامی قرار داده است « َ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول ».[2] و به همگان امر میکند تا هر دستورى که رسول خدا به آنها داد ، گرفته و به کار بندند و از هر گناهى نهی کرد آن را ترک کنند « ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ».[3]
3- در میان روایات مختلف اسلامی برخی روایات از ویژگی خاصی برخوردارند که به آن ویژگی در اصطلاح علم الحدیث (تواتر) میگویند. اگر گزارش قول یا فعلی از اقوال یا افعال ، چنان در نسلهای مختلف شیوع یابد که هیچ عقل سلیمی در وقوع یا صدور آن قول یا فعل شک نکند به آن گزارش ، (متواتر) میگویند. این روش چیزی نیست که مخصوص علوم حدیث یا معارف اسلامی باشد بلکه در بسیاری از علوم رایج و دانسته های امروزین ما ، باور به اخبار متواتر نقش عمدهای بازی می کند .
قال رسول الله (ص) : صَلُوا کَما رَأیتُمونِی أُصَلی .[4] نماز بخوانید آنگونه که من نماز میخوانم . این دستور رسول اعظم الهی (ص) وقتی با مقدمات بالا مورد توجه قرار گیرد روشن میکند که چرا ما مسلمانان از صدر اسلام تا امروز ، پنچ نوبت و در هر نوبت به تعداد رکعات خاصی و با مناسک مخصوصی نماز میخوانیم . و نیز روشن خواهد شد که عمل به دستور رسول گرامی خدا(ص) همان عمل کردن به دستور خداست و پیامبر اعظم (ص) جز آنچه خدا به او امر فرموده نمیکند و نمیگوید . « وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الهَْوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ یُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى » .[5]
اما قسمت دوم پرسش شما ؛ این استدلال در همه کارهای ما هم جریان دارد . یعنی فرض کنید که من دلم می خواهد از مسیری که تابلوی عبور ممنوع دارد عبور کنم اما مجبورم که این کار را انجام ندهم . حالا آیا این اطاعت اجباری فایدهای هم دارد؟ من اصلا دلم نمی خواهد که کمربند ایمنی ببندم اما مجبور می شوم ببندم . آیا اینچنین عملی فایدهای هم دارد؟ دانش آموزی هستم که اصلا دلم نمیخواهد تکالیفم را انجام دهم اما مجبورم انجام دهم . آیا این چنین تکلیف نوشتنی فایدهای هم دارد؟
تصدیق میکنید که در تمام مثالهای فوق ، انجام آن اعمال اگر چه از سر میل و پر فایده نیست ، اما بی فایده هم نیست . البته شرط کمال بخشی عبادت ، انجام آن از روی میل و رغبت است؛ اما به جای آوردن عبادات واجب از روی کراهت یقیناً بهتر از انجام ندادن آن عمل است ؛ چرا که اعمال عبادی ، بدانیم یا ندانیم مصالحی دنیایی و آخرتی را برای اهل عبادت به ارمغان میآورد که انجام ندادن آن ، فرد را به کلّی از منافع آن اعمال بیبهره میسازد . در حالی که انجام دادن آن از روی بی میلی اگر چه آن منفعت کلّی و مصلحت اساسی را تأمین نمی کند ولی دست انسان را به کلّی خالی نمیگذارد و هر چند ندانسته برای عمل کنندهاش سودمند است.
نکته ای که باید به آن توجه داشت این که ، کراهت در انجام اعمال واجب عبادی گاهی از روی خستگی جسمی است و گاهی به واسطه وسوسه شیطان . آنجا که عامل کراهت ، خستگی جسمانی است میتوان با کمی استراحت دادن به بدن و تأمین انرژی لازم ، نشاط در عمل عبادی را به آن برگرداند و آنجا که این سستی محصول وسوسه شیطان است باید در دو جبهه با او به مقابله برخواست .
جبهه اول در حوزه اندیشه و اعتقاد است . هر قدر باور انسان به خدا و ایمانش به او فزونی یابد و بداند که نماز نردبان معراج او و بُراق نزدیک کننده اش به ساحت رضوان ربوبی است ، انگیزهاش قویتر و قدرت شیطان برای تسلط به او کمتر شده و در نتیجه توانایی دفع چنین کدورت و کسالتی برایش مقدور خواهد بود .
جبهه دوم در حوزه انگیزه و عمل است . در این حوزه نیز باید با عدم تسلیم عملی در برابر چنین هجومی و پناه بردن به ذات اقدس الهی (سبحانه و تعالی) موجبات شکست آن دشمن قسم خورده مقام انسانیت را فراهم آورد . در غیر این صورت آن ملعون قدم به قدم انسان را به دره فراق از قرب حق میکشاند و چون در دام فریبکاریش اسیر کرد ، او را ناجوانمردانه تنها گذاشته و در تاریکی رها خواهد کرد . این حقیقتی است که قرآن کریم آن را بیان کرده است : « کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَریءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمین » [6] همانند داستان شیطان آنگاه که به آدمى گفت: کافر شو، و چون کافر شد، گفت: من از تو بیزارم . من از خداى، پروردگار جهانیان، مىترسم.
از خداوند متعال توفیق درک هر چه بیشتر و بهتر معارف والای قرآن و عترت و نیز عمل به آنها را برای خویش ، شما و همگان مسئلت دارم .
[1] سوره مبارکه نحل ، آیه 44
[2] سوره مبارکه نساء ، آیه 59
[3] سوره مبارکه حشر ؛ آیه 7
[4] نهجالحق ، ص426
[5] سوره مبارکه نجم ، آیات 3 - 5
[6] سوره مبارکه حشر ، آیه 16
کلمات کلیدی :
» نظر