با سلام
در جواب خانوم نصرتي:
من يچيزو تو زندگيم فهميدم كه اون چه كه ما ميبينيم رويه وسطح واقعيته واز باطن امور نااگاهيم
تمام اونچيزايي كه تو دختر خوب بهش اشاره كردي وبنظرت خدا اينارو ميبينه وهيچ عكس العملي نداره فقط ظاهر امره
ولي اگر پرده ها از پيش چشمان ما كنار بروند تازه درك ميكنيم كه واقعيت چيه وچرا خدا در اون لحظه كه من نوعي فكر ميكنم ظلمي اتفاق ميفته وبه قول شما تحمل ميكنه ..........
ميدوني دختر يچيزايي هست كه بايد از خدا بخواهيم در ما تقويت بشه
وخدا هدايتمون كنه
اول از همه من رو بخصوص
خدا از تمام كسايي كه ديديم ونديديم مهربانتره اگر چيزي براي من رخ بده مقصر خودمم
لااله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين
ببخشيد اقاي مخبر من دخالت كردم
اي مخبر اگر صد بار هم روي دكمه ديلت كليك كني نمي توني خودت را از اين واقعيت دردناك برهاني:
خدا مهربان نيست
من كه خود را نفر آخر در مهرباني مي دانم نمي توانم حتي نگاه افسرده يك گربه يك بچه را در يك عكس تحمل كنم .
پس خدا كه مهربان است چطور مي تواند افسردگي آدمها جوانان ودختران ولو گنهكار را تحمل كند!!!!!
چطور مي تواند كشته شدن كودكان بي پناه را ببيند وتحمل كند
اگر من نمي توانم حتي اين صحنه ها را ببينم وتحمل كنم پس او چطور مي تواند ببيند !!!!!
تنها سيه بختاني كه هم لذتهاي دنيا را ازدست دادن هم لذتهاي آخرت را با روزه هاي بيهوده ساده زيستي و.....مي توانند قضاوت كنند خدا مهربان است يا نه.
اين بود انشاي امروز ما براي شما.
فاطمه نصرتي 17 ساله.
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام اميداورم در پناه حق باشيد
يه سوال دوباره ذهنم را مشغول كرده ،شايد براي شما خنده دار باشد ولي من تا به جوابي كه برايم جواب باشد پيدا نكردم!
سوالم ابن است چرا در مساجد و مجالس يا همين طوري افراد زماني كه به ائمه سللام مي دهند براي سلام به امام رضا به سمت چپ مي چر خند؟
يعني فقط امام رضا سمتشان با بقيه فرق دارد؟
چرا همه را به يك طرف سلام نمي دهند؟
ببخشيد از اينكه وقتتان را گرفتم.
التماس دعا
با سلام و خسته نباشيد.
وبلاگتان لينک شد.
يا علي
به نام خدا
باز هم سلام.بله.فهميدم.
مثل هميشه سپاسگزارم.
در پناه حق
سلام.اميدوارم كه كسالتتون به لطف خدا بر طرف شده باشه.
واقعا لذت مي برم از اين همه پويايي كه تو وبلاگتون موج مي زنه.گر چه براي شما سبب زحمت مي شه ولي من هم سوال دارم.
آنچه جناب خسرو فرمودند مربوط نمي شه به اون چيزي كه من هم پرسيدم؟اين حرف من جنبه ي اعتراض نداره و فقط سواله -البته الآن-خب چرا جهان طوري آفريده نشد كه همچين الزامات تلخي همراهش نباشه؟اگر فردي تر بهش نگاه كنيم مي شه همين كه چرا خداوند نمي تونه-نه اعوذ بالله از روي عجز بلكه شايد به دلايل عقلي-صلاح من را در چيزي قرار بده كه دوست دارم؟
مثل هميشه ممنونم.
خواهر بزرگوارم سلام
حضورتان را گرامي ميدارم .
حتما تا كنون جواب برادرمان آقا خسرو را در زمينه آخرين سؤالشان مطالعه كرده ايد . اميدوارم جوابتان را گرفته باشيد . اما به اجمال و اختصار سؤال شما رو هم به شكل يك برهان منطقي جواب مي دم :
1- علم ما وصف وجود ماست و چون وجود ما محدود است علم ما هم محدود خواهد بود .
2- محدوديت علم ما موجب مي شود كه با عدم احاطه كامل بر مضاّر و منافعمان گاهي مضّارمان را به جاي منافعمان طلب مي كنيم .
3- اگر خداوند بنا بود همواره صلاح ما را در خواسته هاي ما قرار دهد لازم ميامد كه مضاّر ما هم منافعمان باشد .
4- اجتماع ضرر و منفعت در شيء واحد و از جهت واحد اجتماع ضدين است و اجتماع ضدين محال است .
در نتيجه چنين سؤالي كه لازمه آن اجتماع ضدّين است از پايه خطا است.
اميدوارم بتوانيد با تحليل اين برهان به پاسختان برسيد .
موفق باشيد و سر بلند .
يا حق
سلام استاد بزرگوار
عجب صحبايي شده اين صحباي انديشه
چه مجالو فراخي داره براي گفتگو و بحث و فكر
چقدر گاها مخاطبين جستجوگرو اهل سوالو فكري داره
تبريك ؛ مصداق مباركآ اين ما كنت ؛ خدا خيرتون بده
توفيقاتتون روزافزون
ما كه توفيق نداشتيم ماه پيش خدمت برسيم ؛ اين ماهم كه نشد عرفه يادمون كنيد
برامون معرفت بخواين ؛ عشق تا ديگه غفلت نكنيم ...
خيلي التماس دعا
18 سالمه و نمي فهمم اگه خدا مهربونه پس چرا جهنم که در دعاي کميل گفته شده تمام آسمانها وزمين تحمل يک لحظه عذابش را ندارند را آفريده
نگييد مشرکين منظور بوده
لطفا دليل بياوريد که خداي مهربان شما چرا جهنم را خلق کرد انهم با ان عظمت وحشتناکش در کتابها خواندم دربارش
تابعد
بسم الله الرحمن الرحيمدوست جوانم سلاممقدمت را گرامي ميدارم
حتما در جوابهايي كه به ساير دوستان دادم به خصوص رابطه ظاهر و باطن ميان دنيا و آخرت را خوانده ايد ، اگر نخوانديد حتما بخوانيد . براي پاسخ سؤالتان كمكتان مي كند .
اما نكته اي كه با سنّ و اطلاعات شما تناسب بيشتري داشته باشد اين است كه جهنم چيزي جز محصول كارهاي خود ما نيست . آتش جهنم را از هيزم بر نيافروخته اند تا بعدا كساني را در آن بسوزانند . آتش جهنم را خودمان و همين جا در جانمان بر مي افروزيم اما چون آن حقيقت در دنياي ما براي اغلب انسانها كه اسير دنياي مادي هستند قابل ادراك نيست متوجه بودنش نمي شويم .وقتي قيامت سر رسيد و دامن دنياي مادي جمع و چشمان ما تيز بين شد همان باطني را مشاهده مي كنيم كه در دنيا ظاهرش را مي شناختيم . تو حتما انسانهاي كينه جو را ديده اي ؟ آيا نمي بيني كه ظاهر كينه با نشانه هايي مثل عصبانيت و انتقام جويي خود را نشان مي دهد اما آتش سوزان آن درون اين افراد را در همين دنيا مي سوزاند و تا اين كينه باقي است آن آتش هم سرد نمي شود .نمي بيني كه آنها كه بر ديگران غضب مي كنند وقتي غضب خود را فرو مي نشانند مي گويند: دلم خنك شد ؟ معلوم مي شود اين غضب آتشي در درون آنها بر پا كرده بود كه در ظاهر ديدني نبود ! آيا اين آتش دروني را كسي جز آنها با كينه توزي و غضبناكي در خويش افروختند ؟ جهنم هم اينگونه است عزيز دلم .
ديگر اين كه آتش جهنم براي اهل ايمان حكم چاقوي جراح را دارد كه اگر چه مي بُرد و خون جاري مي كند اما پس از اندكي تحمل ، سلامت مي آورد و زندگي را تأمين مي سازد . اگر از آتش جهنم وحشت داري ، جان خويش و اعمالت را كنترل كن تا بر تو گلستان شود ، و بدان كه خدا يار توست .
موفق باشي
سلام
حرفهايتون را قبول دارم كه گفتيد: شما دنيا رو اون جوري مي بيني و تحليل مي كني كه درباره اش مي انديشي .
چون خيلي ها مشكل دارند ولي هنوز از خدا نا اميد نشدند ونگفتند خدا مهربان نيست و......
اما خب سوال اينه كه چرازمين مثل يك زودپزي كه هيچ راهي براي خروج بخارش نداشت منفجر بشه تاهمه آدمها بميرن كه بخاطرش زلزله بياد تا يك عده بميرند. خب چرا زمين را اينطوري افريد تا يك عده بخاطر ما بميرند؟؟؟؟!!!!!!!
پاسخ دقيق به سؤال خوبت كمي فنّي و دشوار است ام اگر ساده بخواهم توضيح بدهم بايد خدمتت عرض كنم كه :
برخي چيزها اگر چه جزء ذات و حقيقت اشياء نيست اما هرگز نمي تونه از اون اشياء هم جدا بشه و اون اشياء هم نمي تونن بدون اونها وجود داشته باشن . مثلا زوج بودن يا فرد بودن براي عدد. اگر چه مفهوم زوج بودن در تعريف عدد وارد نشده اما هرگز عددي را نمي توان يافت كه زوج يا فرد نباشد . به عبارت ديگه عدد عبارتست از تكرار واحد ، و زوج بودن يا فرد بودن در ذات و ماهيت عدد وجود نداره اما هميشه با عدد همراه خواهد بود چرا كه لازمه عدد بودن عدد آن است كه يا به دو قسمت مساوي قابل تقسيم باشه يا نه . اگر زوج بودن را بخواهيم از عدد جدا كنيم اگر چه مفهوم عدد همواره باقي خواهد بود اما هرگز تحقق بيروني نخواهد داشت .
موجوداتي هم كه خدا آفريده است همينطور هستند . خداوند دنيا را آفريد و به آن هستي داد ، چيزهايي مانند زلزله ،فصول ،شب و روز و ... همه از لوازم دنيا بودن دنياست ، به نوعي كه اگر اين لوزم نبود دنيا ديگر دنيا نبود در حالي كه خدا دنيا آفريده است . از طرف ديگه همين اموري كه براي عده اي زيان بار محسوب ميشه هزاران فايده ديگه دارن كه اگر به كتباهاي علمي مراجعه كنيم مي فهميم كه با نبودن همين به ظاهر زيان مختصر چه منافع بي شماري از دست مي رفت . به تعبير اهل حكمت و كلام عالم نمي توانست بهتر از اين كه هست خلق شود و اگر جز اين بود كه الان هست جز نابودي نبود .
آقاي مخبر خدا چطور مهربونه که دوست نازنين 24 ساله منو چون خودکشي کرده مي فرسته جهنم پيش صدام جاني قاتل ادمکش
خدا چطور مهربونه که دوست نازنين منو ميفرسته جاي ادمهاي خوشگذرونه مال مردم خوره رباخوار
خداي مقتدر ثروتمند قوي نمي تونه رنج را درک کنه غم را درک کنه چطور مي تونه!!!!!!!!
خداي ادمهاي ثروتمند مشهور فقط مهربونه
خداي شما روحانيون مهربونه چون برايتون حساب جدا باز کرده
مثال مي زنم يک ادم ثروتمند اگر روزه هم بگيره البته اگر بگيره باز هم درد رنج يک ادم فقير را نمي تونه بفهمه چون روزه گرفتنش هم فرق داره غير ازاينه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا خداي ثروتمند مقتدر چطور مي تونه درد ورنج ادمهاي فقير يا ادمهاي افسرده ادمهاي حتي نمازخونه افسرده مثل دوست من را بفهمه وخيلي ادمهاي مشکل دار ديگر نه امکان داره بتونه درک کنه کسي که انقدر ثروتمنده نمي تونه درک کنه
من به هر کدام از دوستانم که اينو گفتم واستدلال کردم نتوانست جواب درستي به من بده وفقط داستان تعريف کرد ويا گفت اين حرف شيطاني است
اما من کاري باشيطان ندارم اميدوارم شما مثل انها داستان برايم تعريف نکنيد جوابم را بدهيد با استدلال چون به نظر خودم استدلالم کاملا منطقي است
بسم الله الرحمن الرحيمخواهر بزرگوارم سلاممقدمتان را گرامي ميدارممشكل شما اينه كه فكر مي كنيد دنيا و آخرت با هم متفاوتند. فكر مي كنيد كه دنيا يك چيز است و آخرت چيز ديگه. خداوند دنيا و آخرت رو چنان آفريده كه دنيا ظاهر قيامت و قيامت باطن همين دنياست . يعني همون كاري كه شما در دنيا مي كنيد باطنش در بعد از اين دنيا براي شما آشكار مي شه . بنا بر اين بهشت جز باطن اعمال نيك انسانها نيست و عذاب آتش هم جز باطن همان عمل دنياي انسان ها نيست . اراده خداوند چنين است كه هر كس باطن عمل خودش را ملاقات مي كند . براي تشخيص نيك و بد اعمال هم خداوند پيامبري از درون به نام عقل و عقلي از بيرون بنام پيامبر براي انسانها مقرر فرمود تا انسان ها در پناه اين عقل بيروني و پيامبر دروني ابديت خود را خود به اراده خودش بسازد و اين اراده خداوند هر روز تازه است .حالا اگر كسي به حرف اين دو پيامبر الهي بي توجهي كند و عنان اعمال خويش را به نفس خويش بسپارد و به باطل گرايش كند و در ماوراء اين عالم با باطن عمل خود محشور باشد نه فقط لطمه اي به محبت او نمي خورد بلكه براي صاحبان عقل موجب ازدياد باور به محبت اوست اين همه ، عين محبت است وگر نه انسان عاقل با جاهل ، دين دار با بي دين ، نيكو كردار با بد كردار مساوي بود و اين نه با عقل سازگار است نه با عدل و نه با محبت اگر مشكل شما مشكل علمي است قطعا راه حل دارد و اگر دلتان از جاي ديگر پر است و مي خواهيد با آنچه گفتيد خود را آرام كنيد ، خوشحال خواهم شد كه صبورانه دردهايتان را گوش كنم بلكه آرام شويد
شما چنان حرف مي زنيد كه انگار هر كس به خدا و محبت او اعتقاد دارد ثروتمند است و هيچ دردي ندارد . در حالي كه بيشترين مؤمنين به خداوند مهربان در ميان همين فقرايي هستند كه شما غصه آنها را مي خوريد . گذشته از برخي روحانيون كه از نعمت زندگي مادي هم برخوردارند كاش فقط ذره اي از رنج هاي زندگي هزاران طلبه بي ادعا و مظلومِ علوم و معارف اسلامي را كه
ببخشيد من مي خواستم بپرسم ميشه خداي مهربون را فارغ از قران در زندگي روزمره همين زندگي از صبح تا شبي که داريم تعريف کنيد که من عملا در ک کنم که مهربان است چون همه فقط طوطي وار مي گن مهربون است و فرا فکني مي کنند اما من مي خوام بدونم تاثريش در زندگي روزمره چي مي خوام اينو بفهم بفهمم عملا در اين دنيا چي چطوري عملا بفهمم مهربان است نه طوطي وار.
لطفا ساده جوابم را بدهيد يا درباره اش مطلب بنويسيد چون من يکم خنگم
برادر بزرگوارم سلام
مقدمتان را گرامي ميدارم
اول از همه يك چيز را بايد بدونين و اون اينه كه شما دنيا رو اون جوري مي بيني و تحليل مي كني كه درباره اش مي انديشي . شما وقتي در هر موردي فكر روشني داشته باشي اونوقت مي توني در دنياي بيرون همون چيزي هايي رو كه بهش باور داري پيدا كني . پس اول از همه بايد فكرت رو به يك سامان روشني برسوني بعد خواهي ديد كه توي زندگي روز مره خودت اون چيزي كه خواستي پيدا خواهي كرد .البته اين كه كدام طرز فكر درباره دنيا و ارتباط خدا با اون و با آدمها درسته و كدام غلط يك حرف ديگه است .
پس در حقيقت وقتي تو خدا رو آنجوري كه هست ( و فلسفه ،عرفان و در نهايت قرآن او را معرفي مي كنه ) بشناسي بدون شك توي زندگي روز مره خودت هم آثار رحمت و محبت اونو به روشني مي بيني و اونوقت ديگه نياز نيست كسي اون رو به تو نشون بده .
اما من فقط يك اشاره كوچيك مي كنم كه سؤالت را از اين جهت هم بي پاسخ نگذاشته باشم :
تو هستي و هر چي خوبي و خوشي هست محصول بودن توه . يعني اگه نبودي لذتهاي تو هم نبود و تو مي دوني كه خودت اين بودن رو به خودت ندادي و پدران و مادرانت ( پدر و مادرت و اجدادت ) هم اين توانايي رو نداشتن كه بودنت رو به تو هديه كنند چرا كه اگه اونا اينقدر توانا بودن كه هستي تو رو به تو هديه كنند قطعا بايد مي تونستن اول اين هديه رو به خودشون محبت كنند تا در نتيجه هميشه زنده بومونن و هيچ وقت نميرن . پس اولين و بزرگترين نشونه مهربوني خدا رو مي توني توي بودن كه ريشه همه خوبي ها و لذتهاي توه ببيني . اما دردها و رنج هاي دنيا ، اونا رو هم اگه درست ببيني متوجه مي شي كه به جاي خودشون خوبند . ممكنه در نگاه فردي و جزئي به نظر خوب نباشند اما وقتي نسبت به كل نگاهشون ميكني مي بيني كه خوبن. مثلا زلزله ، همون زلزله اي كه سالانه هزاران هزار خانه رو خراب مي كنه و صدها نفر آدم رو مي كشه . اگر همين زلزله كه محصول حركت سنگهاي بستر بر اثر فشار گازهاي متراكم مركز زمينه نبود زمين مثل يك زودپزي كه هيچ راهي براي خروج بخارش نداشت منفجز مي شد و همه آدمها مي مردن . يا همين دردهاي بدن ما اگر نبود ما هيچ وقت نمي فهميديم كه سلامتي ما در خطره و براي جبران اون بيماري تلاش نمي كرديم .متخصصين علم پزشكي مي گن درد زنگ خطر بدنه و ... .
اينها فقط يك گوشه كوچيك بود از اون چيزيه كه مي شه در جواب به سؤال شما برادر خوبم گفت . پيشنهاد مي كنم ترجمه دعاي عرفه امام حسين (ع) و ترجمه كتاب توحيد مُفَضَّل رو با دقت بخوني تا به گوشه هاي بيشتري از آثار محبت خدا تو زندگي روز مره ات آشنا بشي .
در پناه مهربان عالم سر بلند باشيد .
بعد از خواندن حرفهاي خانم آسيه و نوشته شما به فکر افتادم سوالم را از شما بپرسم مي خواستم بگم يک مادر هرچقدر هم بچه اش گنهکار باشه راضي نمي شه بچه اش را در اتش انهم اتشي که ميليونها برابر از اين اتش گرمتر است بندازد پس چرا خدا اين کار را مي کند البته منظورم به جز کفار است لطفا به کساني که جزء کفار نيستند وخدا راقبول دارند اشاره کنيد چون من فکر ميکنم شما بيشتر مهربان بودن خدا را با کفار بررسي کرديد پس تکليف کساني که خدا را قبول دارند ولي گنهکار هستند وبه جهنم مي روند چي جواب اين سوال برايم مهم است چون به همين دليل است که الان مدتي است ( از ماه رمضان تا الان )که موقع نماز خواندن وقتي مي گويم بسم ا...رحمان رحيم دچار احساس بدي ميشوم انگار قلبم بهم مي گويد که دارم دروغ مي گويم فقط روي اين قسمت که مي رسم دچار اين حس ميشوم ولي قسمت قل هو ا..احد يا قسمتهاي ديگر نماز را با اطمينان قلبي مي گويم.
البته سوالات ديگري هم داشتم که بعدا مي پرسم مربوط به مسئله گناه وخداست
اول از هر چيز به شما خير مقدم مي گويم و از اين كه محبت كرديد و سؤالتان را با من در ميان گذاشتيد ممنونم.
امرتان را اطاعت خواهم كرد و پاسخ پرسشتان را به فضل الهي خواهم داد اما بايد به من فرصت بدهيد . البته نه براي پيدا كردن جواب بلكه براي اتمام موضوعي كه در حال بحث از آن هستم .
به اميد خدا حتما موضوع بعدي كه به آن خواهم پرداخت پرسش شما خواهد بود .
نكته ديگر اين كه اين وبلاگ را كه ملاحظه فرموديد به طرح همين پرسش و پاسخ ها اختصاص داده ام بنا بر اين سؤال و جواب شما را در همين وبلاگ درج خواهم كرد .( ان شاء الله )
به نام خدا و با سلام
دوست عزيزم، من يك جوري ديگر مطلبتان را تأييد كنم كه مقداري هم چالشي است. خدا به قدري بندگانش را دوست دارد كه به خاطر آنان پيامبر خودش را مجازات مي كند. درباره حضرت يونس آمده است كه او پس از مدت ها كه تلاش كرد، جز دو نفر از قومش ايمان نياوردند و از اين بر آشفته شد و از ميانشان رفت. خدا هم او را به يك سفر تفريحي فرستاد؛ يعني به دهان نهنگش افكند تا خوش بگذراند.
بحث چالشي ديگري هم دارم و آن اين كه آيه فمن يعمل هيچ دلالتي ندارد كه اعمال باطني دارد و در آخرت هويدا مي شود. اين آيه بر خلاف تصور برخي هيچ دلالتي بر تجسم اعمال ندارد. خداوند اين جمله را به عرب عصر نزول فرموده است كه از تجسم اعمال در آخرت هيچ تصوري نداشته است. وقتي به او گفته مي شده است كه هركه عملي انجام دهد آن را مي بيند، مي فهميده است كه جزايش را مي بيند؛ نه باطن يا تجسمش را. او هرگز تجسم عملي را نديده و نمي توانسته تصوري از آن داشته باشد. قرآن در اوج فصاحت و بلاغت نازل شده است؛ به گونه اي كه مخاطبش يعني عرب عصر نزول مي فهميده است.
همش از باب ارادت است. من كه شما را دوست دارم. شما را نمي دانم.
عاشق باشيد.
مقدمتان گرامي باد.
هميشه مورد لطفتان بوده ام و همواره به من محبت داشته ايد و صد البته كه دل را به دل راه است .
در مورد نكته اي كه درباره آيه مذكور فرموديد كلام برخي بزرگان و دريافت خويش را را با بيان شما در تضاد و تناقض نمي بينم چه برسد به اين كه آن را چالشي بدانم . اين دو كلام دو دريافت از يك حقيقت است كه در طول هم اند نه در عرض هم تا چالش برانگيز باشند .
اگر چه به هر بيان كه فرض بگيريم باز هم معني سختگير بودن خداي بزرگ و مهربان را نخواهد داشت و اين همان مطلوب ماست .
در پناه خداي مهربان و بزرگ فرازمند باشيد .
ممنونم
از حضورتان سپاسگذارم .