در قسمت قبلی به دو مطلب از بایسته های نقد اشاره شد و اینک به موارد دیگری اشاره خواهم کرد :
3- جامع نگری در فضای پیدایش اندیشه :
در تحلیل هر اندیشه ای و برای فهم صحیح یا نقد درست آن ، توجه به مقدمات و مقارنات زمانی ، مکانی و فرهنگی طرح آن اندیشه از ضروری ترین آداب و بایسته های فهم و نقد است . چه بسا اندیشه ای در شرایط زمانی و مکانی مخصوص و برای پاسخ گویی به نیازهای فرهنگی و اجتماعی شرایط خاصی ظهور کند که بی توجه به آنها نه بتوان آن را درست فهم کرد و نه نقد . به تعبیر دیگر برخی از افکار و اندیشه ها بیش از آن که ناظر به تولید یک دیدگاه مبنایی و ثابت باشند متوجه پاسخ دادن به پرسشهایی هستند که در شرایط ویژه ای برای اندیشمندان یا عموم انسانهای آن جامعه به وجود می آیند و ذهن نظریه پرداز نیز به همین دلیل مشحون از مقتضیات همان شرایط است . این اندیشه ها زمان دارند و با تغییر شرایط زمانی یا مکانی به طور کلّی منسوخ می شوند یا تنها برخی از قسمتهای آن مفید باقی می ماند . اگر آن اندیشه را با در نظر گرفتن تمام آنچه گفته شد بررسی کنیم خواهیم توانست مقصود نویسنده را به روشنی دریابیم و اگر بنای نقد آن اندیشه را هم داشته باشیم نوک پیکان نقد را به سوی مبانی آن اندیشه جهت دهیم نه برگ و باری که یا منسوخ شده اند و یا چندان اهمیتی ندارند .
از سوی دیگر ممکن است اندیشه ای که در فضای فکری و فرهنگی ما ناشایسته و مردود تلقی می شود نتیجه منطقی شرایط زمانی و مکانی فضای پیدایشش باشد یا حتی در آن شرایط خاص از کار آیی و مطلوبیت هم برخوردار باشد به شکلی که اگر آن اندیشه را در همان فضا ارزیابی کنیم بیشتر به صحت مقرون باشد تا خطا . اندیشه هایی مانند اندیشه فمینسم که محصول طبیعی تضادهای آشکار میان آموزه های مذاهب محرّف یا ابداعی با فطرت بشر و نگرش فرهنگی ، اجتماعی و مذهبی به زنان در شرایط زمانی و فرهنگی خاصی در مغرب زمین است از همین دست به شمار می آید . چنین باوری اگر چه در مغرب زمین ضروری و کارآمد تلقی شود اما ناسازگاری و ناکار آمدی آن در فضای اسلامی و ایرانی بلکه بیگانگی اساسی و مبنایی آن با زمینه های فرهنگی و فکری آموزه های قرآن و عترت با اندک تأمل و بررسی صحیح در مبانی آن اندیشه از سویی و شرایط خواستگاه های فکری و مذهبی اش از طرف دیگر و مطالعه آموزه های ناب قرآن و عترت از سوی سوم روشن می شود.
کسی که چنین اندیشه ای را در بستری متفاوت از خواستگاه خودش مطرح کند بی آنکه تفاوتهای اساسی این دو بستر را به روشنی شناخته باشد تحقیقاً به خطا رفته است و نیز محقق نقادی که می خواهد آن را به نقد بنشیند اگر از زمینه های اساسی که سبب پیدایش موضوع است غفلت کند و آن را صرفا در فضای فکری خویش به نقد بکشد مسلمّاً زحمت خویش را زیاد می سازد و در نشان دادن نقاط ضعف و قوت آن به زیاده گویی یا نارسا گویی مبتلا خواهد شد و در نتیجه نقدی بی حاصل خواهد داشت که تنها شمایلش به نقد می ماند نه محتوای آن .
4- پرهیز از غرض ورزی :
دخالت اغراض ، تعصب ها و انگیزه های گوناگون و غیر علمی در گفتمان نقد از آفات ویرانگر آن و ابزار شکل گیری جریان تخریب است . این اغراض و انگیزه ها گاهی معلول حبّ و بغض ها و گاهی مولود ذهنهای اسیر است . ذهن هایی که در آموخته های خود جمود کرده و هیچ سخنی که با آن همسو نباشد را بی دلیل و صرفاً به خاطر عدم همسویی با خود بر نمی تابند تا چه رسد که اندیشه ای تازه ،بنای به هم ریختن بنیان باوری دیر پا را نیز داشته باشد و یا اگر بنای ناسازگاری ندارد سازگار نیز محسوب نگردد.
بدتر از همه جائی است که به این آفات رنگی کاذب از قداست زده شود . اینجاست که ناقد به جای انصاف به خرج دادن و همه جانبه نگریستن و تحلیل دقیق و عالمانه و در نتیجه ارائه نقدی روشنگر و گره گشا با شمیشیری از جنس تفسیق و تکفیر به جان متن و ماتن افتاده و نه تخریب که تقتیل می کند .
علامه خبیر و مفسر کبیر مرحوم ملا محسن فیض کاشانی (رض) در صفحه 478 جلداول کتاب قیّم ( علم الیقین ) در بیان موانع تحصیل علم سخنی اندیشمندانه دارد که نقل تفصیلی آن از حوصله این مقاله خارج است . ایشان از افکار و اندیشه های نهادینه شده ذهن انسان که محصول تلقینات دوران کودکی فکر اوست و نیز باور هایی که در گذشته از منابعی به دست آورده که به صحت آنها حسن ظن داشته و بر همین اساس آنها را تلقی به قبول کرده است ، به عنوان موانعی بر سر راه کسب علوم و معارف تازه یاد می کند که موجب حق گریزی می گردد و آنها را به مثابه پرده ای می داند که به روی آینه انداخته باشند .
بنا بر این اهتراز از هر گونه غرض ورزی و دوری کردن از انگیزه های غیر علمی در فهم و نقد مطالب دیگر از جمله بایسته های جدائی ناپذیر گفتمان نقد است .
سیره علمی و عملی معصومین (ع) و شاگردان راستین شان مبّین جهت گیری صحیح نقد و دوری از غرض های مختلف و انگیزه های متفاوت است . مناظرات علمی امیر المؤمنین علی (ع) ، خطبه غرای فدکیه فاطمه زهرا (س) ، محاجّه های عالمانه امام صادق (ع)، امام رضا (ع) ، امام جواد (ع) و سایر ائمه هدایت و تقوی الگوهایی بی بدیل اند که باید سرلوحه معتقدین به قرآن و عترت قرار گیرند.
5- تلاش برای داشتن فهمی روشن از اندیشه مورد نقد :
آیا می شود اندیشه ای را بی آنکه درست درک کرد به نقد نشست ؟ آیا چنین نقدی از ارزش علمی برخوردار خواهد بود ؟ آنان که به جای تلاش برای فهمی روشن از پدیده های مختلف علمی ، اجتماعی و یا حتی سیاسی، بی مهابا آنها را به نقد می نشینند و می کوشند تا به خیال خویش نادرستی هایش را آشکار کنند سر از وادی ظلمت خیز و تعصب برانگیز تخریب در نخواهند آورد ؟
بی شک کسی که اندیشه ای را ( خواه با افکار و باور هایش موافق باشد یا مخالف ) درست فهم نکند نخواهد توانست نقد ارزشمندی از آن ارائه نماید و به همین دلیل اگر به درهّ تخریب نیز سقوط نکند قطعا از گلستان نقد نیز سر در نخواهد آورد .
در هر اندیشه و بیانی و نیز در سخنان یا مکتوبات و حتی رفتارهای هر اندیشوری محکمات و متشابهاتی وجود دارد که ارجاع متشابهات به محکمات آن برای دستیابی به فهمی روشن از مقصود ناب آن اندیشه یا سخن ضروری است . دقت عالمانه و تلاش برای فهم روشن مقصود و غایت هر اندیشه ای و نیز درک تلازمات مختلف آن کمک خواهد کرد تا به محکمات آن راه پیدا کنیم و بتوانیم متشابهاتش را شناسایی کرده و به محکماتش ارجاء دهیم تا بدین سان از بد فهمی و رهزنی متشابهات به دور مانیم و بدینوسیله خویش را از در افتادن به خطاهای فاحش در نقد مقصودی که به خوبی ، مقصودش را در نیافته ایم مصون بداریم .
... ادامه دارد
کلمات کلیدی :
»
نظر